جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه استیر: (تعداد کل: 6)
استیر
[اَ / اِ] (اِ) مقداری باشد معین و آن شش درم و نیم است. (برهان). وزنی باشد معادل شش درم و نیم که چهار مثقال و نیم بود. (رشیدی). ستیر. (لغت فرس اسدی). استار. رجوع به استار و ستیر شود :
گر خاک بدان دست یک استیر بگیرد
گوگرد کند سرخ همه...
گر خاک بدان دست یک استیر بگیرد
گوگرد کند سرخ همه...
استیر
[اِ] (اِخ) نام محلی کنار راه شاهرود و نیشابور میان ریوند و سبزوار در 665400 گزی طهران.
استیر
[اِ] (اِخ)(1) اِسْتِر. دختری مشهور بحسن و جمال از بنی اسرائیل هنگام اسارت قوم مزبور در بابل. پادشاه ایران اخشویرش وی را بعقد ازدواج درآورد. استیر در این وقت عموی خود مردخای و نیز قبیلهء خویش را از سوءقصد هامان وزیر پادشاه مذکور نجات داد. این داستان در کتب مقدس...
استیر
[اِ] (اِخ) اِسْتِر. نام کتابی از تورات. رجوع به اِسْتِر و رجوع به مگلت شود.
استیر
[اِ تِ] (اِخ)(1) شهری است در اتریش علیا در 28 میلی جنوب شرقی لینتس نزدیک خط آهن، دارای 17592 تن سکنه (در سنهء 1900 م.). در ملتقای مصب نهر استیر با نهر انّس بر فراز تپهء بلندی کاخ پرنس لامبرگ که از آثار قرن 10 میلادی است، بنا شده. کلیسای...
استیر
[اِ] (اِخ)(1) نهریست که از سمت شمال شرقی گالیسی سرچشمه گرفته از نزدیکی شهر برودی جاری شده به روسیه درمی آید و پس از طیّ مسافت 300 هزار گز بنهر پریپت از شعب رود دنیستر، وارد می گردد. در قسمت سفلای مجرای وی مردابهائی تشکیل شده است.
(1) - Styr.
(1) - Styr.