جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ارمنی: (تعداد کل: 3)
ارمنی
[اَ مَ] (ص نسبی، اِ)(1) منسوب بارمن. ارمینی. ارمنستانی. ارمن. مردی از ارمنستان. ج، ارامنه :
گفتم که ارمنی است مگر خواجه بوالعمید
کو نان گندمین نخورد جز که سنگله.
بوذر کشی.
نائرهء بیداد را بحدّی اشتداد داد که چند نفر هندو و ارمنی و مسلمان را در میدان نقش جهان اصفهان آتش افروخته...
گفتم که ارمنی است مگر خواجه بوالعمید
کو نان گندمین نخورد جز که سنگله.
بوذر کشی.
نائرهء بیداد را بحدّی اشتداد داد که چند نفر هندو و ارمنی و مسلمان را در میدان نقش جهان اصفهان آتش افروخته...
ارمنی
[اَ مِ] (ص نسبی) منسوب به ارمینیه. (منتهی الارب). نسبت به ارمینیه اَرْمِنی است برخلاف قیاس بفتح همزه و کسر میم. (معجم البلدان ذیل کلمهء ارمینیه).
ارمنی
[اَ مَ] (اِخ) یکی از سرداران ایران بزمان یزدگرد سوم ساسانی در جنگ با عرب :
چو کلبوی طبلی و چون ارمنی
بجنگند با کیش آهرمنی.فردوسی.
چو کلبوی طبلی و چون ارمنی
بجنگند با کیش آهرمنی.فردوسی.