جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه اذان: (تعداد کل: 2)

اذان

[اَ] (ع مص) آگاهی. آگاهی دادن. آگاهانیدن. نِداء. اعلام. خبر کردن. خبر بگوش رساندن. || گوش بچیزی داشتن، قوله تعالی: «و اَذِنَتْ لِرَبِّها و حُقَّتْ». (قرآن 84/2)؛ یعنی گوش داشته است امر پروردگار را و واجب است او را که گوش دارد امر حق را. || اقامت نماز. رجوع به...

اذان

[اَ] (اِخ) (قریهء...) آذان. قریه ایست بحوالی هرات. و خواجه ابوالولید احمدبن ابی الرجا بدانجا مدفون است. رجوع به حبط ج 1 ص 292 شود.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.