جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه اخوان: (تعداد کل: 2)
اخوان
[اِخْ] (معرب، اِ) خُوان. خِوان. معرب خوان فارسی. (منتهی الارب). هرچه بر وی طعام خورند. در حدیث است : «حتی انّ اهل الاخوان لیجتمعون» و رُوی الخوان.
اخوان
[اِخْ] (ع اِ) جِ اَخ. برادران. دوستان. برادرخواندگان :
بدان ای پدر کان جوانان من
که هستند همزاد و اخوان من
ز خانه مرا چون بدشت آختند
برهنه بچاهم درانداختند.
شمسی (یوسف و زلیخا).
اخوان بفتح بدین معنی خطاست. (غیاث اللغات).
بدان ای پدر کان جوانان من
که هستند همزاد و اخوان من
ز خانه مرا چون بدشت آختند
برهنه بچاهم درانداختند.
شمسی (یوسف و زلیخا).
اخوان بفتح بدین معنی خطاست. (غیاث اللغات).