جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه احسان: (تعداد کل: 3)

احسان

[اِ] (ع مص) خوبی. نیکی. صنیع. نیکوکاری. بخشش. بِرّ. ید. دست. ازداء. انعام. افضال. نیکی کردن. نیکوئی کردن :
به دو سه بوسه رها کن این دل از گرم و خباک
تا بمن احسانت باشد احسن الله جزاک.
رودکی.
دست سخن ببست و بمن دادش
هرگز چنین نکرد کس احسانی.
ناصرخسرو.
این چنین احسان بر خلق کرا...

احسان

[اِ] (اِخ) لنگرگاهی است بعدن.

احسان

[اِ] (اِخ) میرزا نواب ظفرخان. صاحب قاموس الاعلام گوید: او یکی از شعرا و امرای هندوستان است و وقتی ولایت کابل داشت و وی را دیوانی بفارسی است. وفات وی به سال 1073 ه . ق. بوده است.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.