جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه احدی: (تعداد کل: 4)

احدی

[اُ حُ] (ص نسبی، اِ) هر صحابی که غزوهء اُحد را درک کرده باشد.

احدی

[اِ دا] (ع ص، اِ) تأنیث اَحَد. یکی. || اِحدی سبع؛ کاری عظیم دشوار.

احدی

[اَ حَ] (ضمیر مبهم) هیچ کس. کسی. دیّار. || یکی. یک تن.

احدی

[اَ حَ] (ص نسبی، اِ) منصب داری باشد از انواع منصبداران هند و آن از عهد اکبرشاه معمول گردید. (چراغ هدایت). و در بهار عجم آمده که جماعت احدیان تنها منصب ذات دارند و سوار و پیاده متعینهء سرکار با خود ندارند - انتهی. و گویند که احدی از طرف...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.