جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ابریق: (تعداد کل: 1)
ابریق
[اِ] (معرب، اِ) معرب آبری (تاج العروس) یا آبریز. ظرف سفالین برای شراب :
ابریق می مرا شکستی ربّی
بر من در عیش من ببستی ربّی.
(منسوب به خیام).
|| آبدستان. (خلاص نطنزی) (مهذب الاسماء). تاموره. || کوزهء آب. کوزه :
پس فروشد ابله ایمان را شتاب
اندر آن تنگی بیک ابریق آب.مولوی.
|| آوند چرمین لوله...
ابریق می مرا شکستی ربّی
بر من در عیش من ببستی ربّی.
(منسوب به خیام).
|| آبدستان. (خلاص نطنزی) (مهذب الاسماء). تاموره. || کوزهء آب. کوزه :
پس فروشد ابله ایمان را شتاب
اندر آن تنگی بیک ابریق آب.مولوی.
|| آوند چرمین لوله...
نوروزتان فرخنده باد
نوبهار است در آن کوش که خوش دل باشی
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.