جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه آرمیدن: (تعداد کل: 1)
آرمیدن
[رَ دَ] (مص) (شاید از: آ، ادات نفی و سلب + رمیدن) آرامیدن. سکون. رکون. آرام شدن. استراحت. مستریح شدن. راحت یافتن. آسوده شدن. بیاسودن. آسودن. استقرار. قرار. آسایش. اِتّداع. انمهلال. خفتن. آرام گرفتن. قرار گرفتن. بی جنبش شدن :
بچنگ و بمنقار چندی طپید
چو شد زورش از تن سپس آرمید.
فردوسی.
پراندیشه...
بچنگ و بمنقار چندی طپید
چو شد زورش از تن سپس آرمید.
فردوسی.
پراندیشه...
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.