جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه تبوک: (تعداد کل: 3)
تبوک
[تَ] (اِ) طبقی باشد بر مثال دف. بقالان مأکولها در آنجا کنند. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص259)(1). بمعنی اخیر تبوراک (تبنگ) است. (فرهنگ جهانگیری). طبق پهن حلوائیان. (فرهنگ رشیدی). طبقی باشد که بقالان اجناس و نانبایان نان در آن نهند. (برهان). طبقی باشد مانند دف. (غیاث اللغات) (آنندراج). طبقی...
تبوک
[تَ] (اِخ) نام قلعه ای در کنار قلزم که حضرت رسالت (ص) از کفار گرفتند. (برهان). حصنی است بر ساحل دریای قلزم. کذا فی عجائب البلدان. (شرفنامهء منیری). نام موضعی میان حجر و ناحیهء شام که غزوهء آنجا مشهور است. (غیاث اللغات) (آنندراج). نام جایی است مابین وادی القری و...