اصم
[اَ صَم م] (اِخ) حکیم بن مالک بن جناب نمیری. معاصر ولیدبن عبدالملک بود و چون بیمار شد ولید پزشکان نزد وی فرستاد و او این اشعار بسرود:
جاء الاطباء من حمص کأنهم
من اجل ان لایداوونی مجانین
قال الاطباء: مایشفی، فقلت لهم
دخان رِمث من التسریر یشفینی
مما یجرّ الی عُمران حاطبه
من الجنینه جز غیرممنون.
(از بلوغ الارب ج 2 ص111).
و رجوع به ص112 همان جلد، و اصم عتاب شود.
جاء الاطباء من حمص کأنهم
من اجل ان لایداوونی مجانین
قال الاطباء: مایشفی، فقلت لهم
دخان رِمث من التسریر یشفینی
مما یجرّ الی عُمران حاطبه
من الجنینه جز غیرممنون.
(از بلوغ الارب ج 2 ص111).
و رجوع به ص112 همان جلد، و اصم عتاب شود.