اصم
[اَ صَم م] (اِخ) (حاتم...) حاتم اصم نام بزرگی است. (از منتخب) (غیاث) (آنندراج). مردیست از اولیای کبار. (ناظم الاطباء) :
گروهی بر آنند از اهل سخُن
که حاتم اصم بود باور مکن...
تبسم کنان گفتش ای تیزهوش
اصم به که گفتار باطل نیوش...
بحبل ستایش فرا چه مشو
چو حاتم اصم باش و عیبت شنو.
سعدی (بوستان).
رجوع به حاتم اصم در همین لغت نامه و روضات الجنات ص202 شود.
گروهی بر آنند از اهل سخُن
که حاتم اصم بود باور مکن...
تبسم کنان گفتش ای تیزهوش
اصم به که گفتار باطل نیوش...
بحبل ستایش فرا چه مشو
چو حاتم اصم باش و عیبت شنو.
سعدی (بوستان).
رجوع به حاتم اصم در همین لغت نامه و روضات الجنات ص202 شود.