معتصم
[مُ تَ صَ] (ع اِ) پناه جای. (ناظم الاطباء). || دست آویز. آنچه در او چنگ در زنند :
ای فتی فتوی غدرت ندهم
کافت غدر هلاک امم است...
خانه در کوی وفاگیر و بدان
که ترا حبل متین معتصم است.خاقانی.
همچنین تا هفت بطن ای بوالکرم
می شمرتوزین حدیث معتصم.
مولوی (مثنوی چ خاور ص205).
ای فتی فتوی غدرت ندهم
کافت غدر هلاک امم است...
خانه در کوی وفاگیر و بدان
که ترا حبل متین معتصم است.خاقانی.
همچنین تا هفت بطن ای بوالکرم
می شمرتوزین حدیث معتصم.
مولوی (مثنوی چ خاور ص205).