جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه پریم: (تعداد کل: 5)
پریم
[پَ] (اِخ) فریم. قصبهء ناحیت کوه قارن است [ به دیلمان ] و مستقر سپهبدان بلشکرگاهی است بر نیم فرسنگ از شهر. و اندر وی مسلمانان اند و بیشتر غریب اند پیشه ور و بازرگان زیراک مردمان این ناحیت جز لشکری و برزیگر نباشد. (حدود العالم).
پریم
[پِ] (اِخ)(1) (کوه...) کوه مرتفعی است در ولایت سالونیک از سلسلهء کوههای ورودوب در حدود بلغارستان و قلهء آن بنام یل تپه دارای 2681 گز ارتفاع است. (قاموس الاعلام ترکی).
(1) - Perim.
(1) - Perim.
پریم
[پِ] (اِخ)(1) جزیره ای است در منتهای جنوبی بحر احمر در بغاز باب المندب بدرازای 12000 گز و پهنای 5000 گز و آنرا بندری زیباست و انگلیسان در 1857 این جزیره را غصب کردند. (قاموس الاعلام ترکی).
(1) - Perim.
(1) - Perim.
پریم
[پْری / پِ] (اِخ)(1) نام یکی از ژنرالهای اسپانیا در زمان ایزابل. او یکی از طرفداران تجدد بوده است پس از آنکه به او لقب کنتی و مقام ژنرالی داده بودند در 1844 م. او را حبس کردند و در 1853 م. آنگاه که میان روسیه و دولت عثمانی در...