جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مصلحت آمیز: (تعداد کل: 2)
مصلحت آمیز
[مَ لَ حَ] (ن مف مرکب)مطابق صلاح کار. بر وفق مصلحت و مقتضا. آمیخته و توام با صواب و صلاح و خیرخواهی : دروغی مصلحت آمیز به که راستی فتنه انگیز. (گلستان چ فروغی ص20).
ضرورت است به توبیخ با کسی گفتن
که پند مصلحت آمیز کاربندش نیست.
سعدی.
ضرورت است به توبیخ با کسی گفتن
که پند مصلحت آمیز کاربندش نیست.
سعدی.
مصلحت آمیز
[مَ لَ حَ] (ن مف مرکب)مطابق صلاح کار. بر وفق مصلحت و مقتضا. آمیخته و توام با صواب و صلاح و خیرخواهی : دروغی مصلحت آمیز به که راستی فتنه انگیز. (گلستان چ فروغی ص20).
ضرورت است به توبیخ با کسی گفتن
که پند مصلحت آمیز کاربندش نیست.
سعدی.
ضرورت است به توبیخ با کسی گفتن
که پند مصلحت آمیز کاربندش نیست.
سعدی.