جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مجال: (تعداد کل: 3)
مجال
[مَ] (ع اِ) جولانگاه یعنی میدان. (منتهی الارب). جای جولان کردن که میدان باشد. (غیاث) (آنندراج). موضع جولان. (از ذیل اقرب الموارد). جولانگاه و محل جولان و میدان و عرصه. (ناظم الاطباء). فراخ و تنگ از صفات اوست و با لفظ دادن و دیدن و یافتن و بودن متداول. (آنندراج)...
مجال
[مَ جال ل] (ع اِ) جِ مَجَلَّه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به مجله شود.
مجال
[مِ] (ع اِ) جِ مَجلَه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). رجوع به مَجلَه شود.