جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه عنقود: (تعداد کل: 2)

عنقود

[عُ] (ع اِ) خوشهء انگور و پیلو و بطم و مانند آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آنچه از دانهء انگور و یا اراک و یا بطم و از قبیل آنها، بر یک شاخه گرد آمده و متراکم باشند. (از اقرب الموارد). عِنقاد. رجوع به عنقاد شود. ج، عَناقید. (اقرب...

عنقود

[عَ] (ع اِ) عنقود من نحل؛ عسل. || (ص) زن پرحرف و مورد توجه. امرأه صائره خصله و عنقود. (از دزی).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.