جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه عباده: (تعداد کل: 4)
عباده
[عِ دَ] (ع مص) عبادت. پرستش و بندگی. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). || قولهم عبدتُ به اوذیه؛ یعنی ورغلانیده شدم بر اذیت او. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و رجوع به عبادت شود.
عباده
[عُ دَ] (اِخ) ابن صامت بن قیس الانصاری الخزرجی، مکنی به ابوالولید. از صحابه بود و در بیعت عقبه و فتح مصر و دیگر جنگها حاضر بود. او نخستین کسی است که قضاوت فلسطین یافت. در سال 38 قبل از هجرت متولد شد و به سال 34 هجرت درگذشت. (از...
عباده
[عَ دَ] (اِخ) ابن عبدالله معروف به ابن ماء السماء. پیشوای شاعران دولت عامریهء اندلس بود وی همان است که توشیحات را پایه گذاشت و در تهذیب الفاظ آن کوشید و بدین امر شهرت داشت. وی به سال 422 ه . ق. به مالقه درگذشت. (از الاعلام زرکلی).
عباده
[عُ دَ] (اِخ) ابن عُقیل بن کعب بن عامربن صعصعه. از مردم هوازن و از عدنان و جدی جاهلی است. (از الاعلام زرکلی). و رجوع به معجم قبائل العرب شود.