جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه یزید: (تعداد کل: 164)

یزید

[یَ] (اِخ) ابن منصوربن عبدالله، مکنی به ابوخالد، از اولاد ذوالجناح حمیری از امرای عباسیان و دایی مهدی عباسی بود. در عهد منصور عباسی نخست والی بصره (سال 152 ه . ق.) و بعد والی یمن شد (154). و در سال 159 معزول گردید. در سال 161 مهدی او را...

یزید

[یَ] (اِخ) ابن منصوربن عبدالله، مکنی به ابوخالد، از اولاد ذوالجناح حمیری از امرای عباسیان و دایی مهدی عباسی بود. در عهد منصور عباسی نخست والی بصره (سال 152 ه . ق.) و بعد والی یمن شد (154). و در سال 159 معزول گردید. در سال 161 مهدی او را...

یزید

[یَ] (اِخ) ابن مهلب بن ابی صفره ازدی، مکنی به ابوخالد، برادر زن حجاج و پسر مهلب والی حجاج در خراسان بود. پس از مرگ پدر به جای او به والیگری خراسان رسید، ولی بعد حجاج او را زندانی ساخت. یزید از زندان گریخت و در فلسطین به حضور سلیمان...

یزید

[یَ] (اِخ) ابن مهلب بن ابی صفره ازدی، مکنی به ابوخالد، برادر زن حجاج و پسر مهلب والی حجاج در خراسان بود. پس از مرگ پدر به جای او به والیگری خراسان رسید، ولی بعد حجاج او را زندانی ساخت. یزید از زندان گریخت و در فلسطین به حضور سلیمان...

یزید

[یَ] (اِخ) ابن میسره، مکنی به ابی یوسف، محدث است. (یادداشت مؤلف). و رجوع به مادهء ابویوسف (یزید...) و تاریخ بیهق ص201 شود.

یزید

[یَ] (اِخ) ابن میسره، مکنی به ابی یوسف، محدث است. (یادداشت مؤلف). و رجوع به مادهء ابویوسف (یزید...) و تاریخ بیهق ص201 شود.

یزید

[یَ] (اِخ) ابن نعمان حمیری، معروف و ملقب به ذوالکلاع الاکبر، از پادشاهان دوران جاهلی یمن بود. بتی که در قرآن کریم به نام «نسر» آمده از آن بنی ذوالکلاع بود که تصویر کرکس داشت و آن را عبادت می کردند. (از اعلام زرکلی). و رجوع به مادهء ذوالکلاع الاصغر...

یزید

[یَ] (اِخ) ابن نعمان حمیری، معروف و ملقب به ذوالکلاع الاکبر، از پادشاهان دوران جاهلی یمن بود. بتی که در قرآن کریم به نام «نسر» آمده از آن بنی ذوالکلاع بود که تصویر کرکس داشت و آن را عبادت می کردند. (از اعلام زرکلی). و رجوع به مادهء ذوالکلاع الاصغر...

یزید

[یَ] (اِخ) ابن ولیدبن عبدالملک، ملقب به ناقص، دوازدهمین از خلفای بنی امیه. (یادداشت مؤلف). او کنیهء ابوخالد داشت و از خلفای دولت مروانی اموی در شام بود. یزید به سبب بدرفتاری پسرعمش ولیدبن یزید که خلیفه بود بر او شورید و بر دمشق مستولی شد و با ولید به...

یزید

[یَ] (اِخ) ابن ولیدبن عبدالملک، ملقب به ناقص، دوازدهمین از خلفای بنی امیه. (یادداشت مؤلف). او کنیهء ابوخالد داشت و از خلفای دولت مروانی اموی در شام بود. یزید به سبب بدرفتاری پسرعمش ولیدبن یزید که خلیفه بود بر او شورید و بر دمشق مستولی شد و با ولید به...

یزید

[یَ] (اِخ) ابن هارون بن زاذان بن ثابت سلمی وسطی، مکنی به ابوخالد، در حدیث از حافظان ثقه و در علوم دین استاد و محیط، و در هوشیاری و شخصیت انسانی ممتاز بود. اصل او از بخارا ولی زادگاه و آرامگاهش واسط بود. هفتاد هزار تن در محضر او گرد...

یزید

[یَ] (اِخ) ابن هارون بن زاذان بن ثابت سلمی وسطی، مکنی به ابوخالد، در حدیث از حافظان ثقه و در علوم دین استاد و محیط، و در هوشیاری و شخصیت انسانی ممتاز بود. اصل او از بخارا ولی زادگاه و آرامگاهش واسط بود. هفتاد هزار تن در محضر او گرد...

یزید

[یَ] (اِخ) ابن هبیره بن مثنی فرازی، مکنی به ابوخالد، از رجال نامی مروان حمار آخرین خلیفهء اموی بود. (از قاموس الاعلام ترکی ج6). قصر ابن هبیره را او بنا کرد. (از نخبه الدهر دمشقی). و رجوع به مادهء ابن هبیره و اعلام زرکلی و حبیب السیر ج1 و نخبه...

یزید

[یَ] (اِخ) ابن هبیره بن مثنی فرازی، مکنی به ابوخالد، از رجال نامی مروان حمار آخرین خلیفهء اموی بود. (از قاموس الاعلام ترکی ج6). قصر ابن هبیره را او بنا کرد. (از نخبه الدهر دمشقی). و رجوع به مادهء ابن هبیره و اعلام زرکلی و حبیب السیر ج1 و نخبه...

یزید

[یَ] (اِخ) ابن یزیدالاودی. در عهد عمر بن عبدالعزیز والی اصفهان شد. او برادر ادریس الاودی است، که عبدالله بن جعفربن فارس در کتاب خود به واسطه از او روایت کرده است. (از ذکر اخبار اصبهان ص344). و رجوع به حبیب السیر ج1 ص279 و عیون الاخبار ج2 ص300 شود.

یزید

[یَ] (اِخ) ابن یزیدالاودی. در عهد عمر بن عبدالعزیز والی اصفهان شد. او برادر ادریس الاودی است، که عبدالله بن جعفربن فارس در کتاب خود به واسطه از او روایت کرده است. (از ذکر اخبار اصبهان ص344). و رجوع به حبیب السیر ج1 ص279 و عیون الاخبار ج2 ص300 شود.

یزید

[یَ] (اِخ) نهری است در دمشق. این نهر را از نهر بروایجی که در دامنهء کوهی واقع شده در طرف ثورا جدا ساخته اند و منسوب است به یزیدبن معاویه. (از معجم البلدان). نهری است به دمشق. (از منتهی الارب). نهری است به دمشق منسوب به یزیدبن معاویه بن ابی...

یزید

[یَ] (اِخ) نهری است در دمشق. این نهر را از نهر بروایجی که در دامنهء کوهی واقع شده در طرف ثورا جدا ساخته اند و منسوب است به یزیدبن معاویه. (از معجم البلدان). نهری است به دمشق. (از منتهی الارب). نهری است به دمشق منسوب به یزیدبن معاویه بن ابی...

یزید

[یَ] (اِخ) بجلی. رجوع به یزیدبن اسدبن کرز... شود.

یزید

[یَ] (اِخ) بجلی. رجوع به یزیدبن اسدبن کرز... شود.

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.