جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه عمادالدین: (تعداد کل: 62)
عمادالدین
[عِ دُدْ دی] (اِخ) علی بن عبدالملک بن ابی الغنائم بندنیجی، ملقب به عمادالدین. فقیه و مورخ قرن هفتم ه . ق. رجوع به علی بندنیجی شود.
عمادالدین
[عِ دُدْ دی] (اِخ) علی بن علی استرآبادی مازندرانی، ملقب به عمادالدین. فقیه قرن دهم ه . ق. رجوع به علی استرآبادی (ابن علی...) شود .
عمادالدین
[عِ دُدْ دی] (اِخ) علی بن محمد، ملقب به عمادالدین و مشهور به ابن محیا عباسی. نسب شناس قرن هشتم ه . ق. رجوع به علی عباسی (ابن محمد...) شود.
عمادالدین
[عِ دُدْ دی] (اِخ) علی بن محمد بن علی جوینی، ملقب به عمادالدین و مکنی به ابوالحسن. فقیه قرن پنجم ه . ق. رجوع به علی جوینی (ابن محمد بن علی...) شود.
عمادالدین
[عِ دُدْ دی] (اِخ) علی بن محمد بن علی کیاهراسی طبرستانی شافعی، مکنی به ابوالحسن و ملقب به عمادالدین و مشهور به عماد طبری و عماد کیا. از فقهای نیمهء دوم قرن پنجم ه . ق. رجوع به علی کیا هراسی شود.
عمادالدین
[عِ دُدْ دی] (اِخ) علی بن یعقوب بن شجاع بن علی بن ابراهیم بن محمد بن ابی زهران موصلی شافعی، ملقب به عمادالدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابی زهران. قاری قرن هفتم ه . ق. رجوع به علی موصلی (ابن یعقوب بن...) شود.
عمادالدین
[عِ دُدْ دی] (اِخ) علی کرمانی، ملقب به عمادالدین و متخلص به عماد و مشهور به عماد فقیه و خواجه عماد فقیه. از عرفای قرن هشتم ه . ق. رجوع به عمادالدین کرمانی شود.
عمادالدین
[عِ دُدْ دی] (اِخ) عمر بن عبدالحمید بن عبدالعزیزبن اسماعیل بن عبدالجباربن محمد بن عبدالعزیزبن ماک، از ذریهء ماکان بن کاکی دیلمی. وی از بزرگان قزوین و قاضی آنجا بود و حمدالله مستوفی دربارهء او گوید «... صاحب دیانت بود، موصوف به صفات حمیده. تمییز میان ظالم و مظلوم به...
عمادالدین
[عِ دُدْ دی] (اِخ) عمر قضوی، ملقب به عمادالدین. رجوع به عمادالدین قضوی شود.
عمادالدین
[عِ دُدْ دی] (اِخ) فضل اللهبن علاءالدین طوسی مشهدی، ملقب به عمادالدین. از عرفای اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم ه . ق. رجوع به عمادالدین طوسی (فضل اللهبن...) شود.
عمادالدین
[عِ دُدْ دی] (اِخ) فضل الله ابیوردی، ملقب به عمادالدین (شیخ...) رجوع به عمادالدین ابیوردی شود.
عمادالدین
[عِ دُدْ دی] (اِخ)قاوردبیک بن چغری بیک، مشهور به قراارسلان و ملقب به عمادالدین یا عمادالدوله. نخستین تن از سلاجقهء کرمان بود و از سال 423 تا 465 ه . ق. سلطنت کرد. رجوع به قاورد (ابن چغری بیک) و قراارسلان (عمادالدوله...) شود.
عمادالدین
[عِ دُدْ دی] (اِخ) محمد بن صفی الدین ابی الفرج محمد بن نفیس ابی الرجاء حامدبن محمد بن عبدالله بن علی بن محمود اصفهانی، مکنی به ابوعبدالله و ملقب به عمادالدین و کاتب و معروف به کاتب اصفهانی و عماد کاتب و ابن اخی العزیز. فقیه اواخر قرن ششم ه...
عمادالدین
[عِ دُدْ دی] (اِخ) محمد بن علی بن حمزهء طوسی مشهدی، مکنی به ابوجعفر و ملقب به عمادالدین و مشهور به عماد طوسی و ابن حمزه. از علمای امامیهء قرن ششم ه . ق. رجوع به عماد طوسی و ابن حمزه شود.
عمادالدین
[عِ دُدْ دی] (اِخ) محمد بن علی بن محمد بن علی طبری آملی، مکنی به ابوجعفر و ملقب به عمادالدین. از علمای شیعهء قرن ششم ه . ق. رجوع به عمادالدین طبری شود.
عمادالدین
[عِ دُدْ دی] (اِخ) محمد بن محمد بن محمد دمشقی عمادی حنفی، ملقب به عمادالدین. رجوع به عمادی (محمدبن...) شود.
عمادالدین
[عِ دُدْ دی] (اِخ) محمودبن احمد فارابی، ملقب به ابوالقاسم. رجوع به عمادالدین فارابی شود.
عمادالدین
[عِ دُدْ دی] (اِخ) (امیر...) محمود اصفهانی، ملقب به عمادالدین. وزیر امیر نجم الدین ثانی. رجوع به عمادالدین اصفهانی شود.
عمادالدین
[عِ دُدْ دی] (اِخ) محمود (سید...) جنابذی، ملقب به عمادالدین. وزیر میرزا الغ بیک. رجوع به عمادالدین جنابذی شود.
عمادالدین
[عِ دُدْ دی] (اِخ) (خواجه...) محمود کاوان، ملقب به عمادالدین و مشهور به خواجه جهان. وی در گلبرکه بود و سلطان حسین میرزا بایقرا، سید کاظمی را به رسالت نزد او فرستاد. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 334 شود.